درد دل....
سلام نفسم.خوبی فدات شم؟ ما هم خوبیم.خدارو شکر میگذره.جز بیماری پدر جون و یه موضوع دیگه که ناراحتم کرده چیزی توی ذهنم نیست. 2،3روز پیش پدر بزرگتینا اومدن تهران.امشب هم بلیط دارن که برگردن.منم صبح باید برم دانشگاه.وااااای که چقدر درس نخونده و تلمبار شده دارم!منم که با اعتماد به نفس همه رو مثل دوره ی لیسانس گذاشتم واسه آخر ترم.برای آزمون کانون وکلای امسال هم که چند روز دیگه برگزار میشه اصلا آماده نیستم.یعنی نخوندم.کلا گذاشتمش واسه سال دیگه. از دستم عصبانی نشو گلم..باور کن نتونستم درس بخونم.شرایط روحی مناسبی نداشتم و از چند جهت درگیر بودم که خداروشکر امروز خیلیاش حل شده اما خب بعضیاشم کماکان پابرجاست!(عزیزم کماکان یعنی همچنان و پابرجاست یعن...
نویسنده :
مامانی
19:00